Wednesday, January 29, 2014

تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم فغ


تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست اسیر گریه ی بی اختیار خویشتنم فغان که در کف من اختیار باید و نیست چو شام غم دلم اندوهگین نباید و هست چو صبحدم نفسم بی غبار باید و نیست مرا ز باده نوشین نمی گشاید دل که می بگرمی آغوش یار باید و نیست درون آتش از آنم که آتشین گل من مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست بسرد مهری باد خزان نباید و هست به فیض بخشی ابر بهار باید و نیست چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق ترا چو لاله دلی داغدار باید و نیست کجا به صحبت پکان رسی که دیده تو بسان شبنم گل اشکبار باید و نیست رهی بشام جدایی چه طاقتی است مرا که روز وصل دلم را قرار باید و نیست
صفحه نخست پروفایل مدیر وبلاگ پست الکترونیک آرشیو وبلاگ عناوین مطالب وبلاگ نوشته های پیشین 88/12/01 - 88/12/29 88/05/01 james gandolfini - 88/05/31 88/02/01 - 88/02/31 87/12/01 - 87/12/30 87/08/01 - 87/08/30 87/06/01 - 87/06/31 87/05/01 - 87/05/31 87/03/01 - 87/03/31 86/11/01 - 86/11/30 86/10/01 - 86/10/30 86/08/01 - 86/08/30 86/07/01 - 86/07/30 86/06/01 - 86/06/31 86/05/01 - 86/05/31 86/04/01 - 86/04/31 86/03/01 - 86/03/31 86/02/01 - 86/02/31 86/01/01 - 86/01/31 85/12/01 - 85/12/29 85/11/01 - 85/11/30 85/10/01 - 85/10/30 85/07/01 - 85/07/30 85/06/01 - 85/06/31 85/05/01 - 85/05/31 85/04/01 - 85/04/31 85/03/01 - 85/03/31 85/02/01 - 85/02/31 پیوندها گاهنامه 2007 دوباره اردیبهشت به دیدنت می آیم اطلس تصويري يك پا دو پا مشق شب - گيرستون و گهگاهي دو خط شعري كه گوياي همه چيز است و خود ناچيز سطرهای پنهانی كوهمرد عاشق از درد خود پرستی گاهنامه
 

No comments:

Post a Comment